جلیل بهرامینیا عضو شورای مرکزی جماعت دعوت و اصلاح، در کارگاه آموزشی اصول و مبانی فکری جماعت که جمعه ۱ بهمنماه در سنندج برگزار شد، بر نفی خشونت تأکید کرد و استقرار امنیت و ثبات را بر عدالت برتر دانست.
بنا به گزارش اصلاحوب، وی در سخنانی اظهار داشت: جماعت در اصولش بر نفی خشونت معتقد است و در مبارزات سیاسی و فعّالیّتهای تبلیغی، اصلاحگری را بر رویکردهای خشونتآمیز ترجیح خواهد داد. ازسویی در فقه سیاسی اهل سنّت، از میان دو مقولهی امنیّت و عدالت، همواره مصلحت مردم را در استقرار امنیت و ثبات، یافته است.
وی گفت: اساس فکری ما بر حضور دین در اجتماع استوار است و انزوا و سکولاریزه کردن دین را برنمیتابد؛ زیرا اسلام دارای ارزشهای بنیادینی چون امر به معروف و نهی از منکر است که بدون حضور دینداران در عرصهی اجتماع محقّق نخواهد شد.
وی در ادامه به مقولهی تربیت اشاره کرد و افزود: نگاه جماعت به مقولهی تربیت، هم اخلاقی است و هم ساختاری و معتقدیم بدون اصلاح ساختارهای معیوب، اخلاق اجتماعی مردم نیز اصلاح نخواهد شد و رواج رذایلی چون دروغ، غیبت و تظاهر و غیره اجتنابناپذیر است.
وی در ادامه بر ضرورت حمایت از دموکراسی تأکید کرد و گفت: دموکراسی یکی از مفاهیم تمدّن غربی است که هرچند در نصوص دینی ما نیامده، اما براساس ارزشهای اساسی اسلام و آرای اندیشمندان جریان بیداری اسلامی، اسلامگرایان باید از جنبش دموکراسیخواهی مردم حمایت کنند که به عدالت نزدیکتر است.
وی افزود: حق مشارکت مردم در تصمیمسازی و نظارت بر قدرت، روح دموکراسی را تشکیل میدهد و در این میان، حقوقی چون آزادی بیان و حق اعتراض، ابزار و لوازم دموکراسی بهشمار میآیند.
وی همچنین افزود: این نکته اساسی را نباید از نظر دور داشت که اصولاً اندیشهی دموکراسی، مولود بدبینی عمومی مردم به سیاستمداران و صاحبان قدرت است که برای جلوگیری از فساد، بایستی قدرت را در جامعه، مشروط و محدود نمود.
نظرات
جهانگیر ولدبیگی
03 بهمن 1395 - 09:30سلام ضمن تشکر از بیانات برادرم جناب کاک جلیل، از آنچه از این گزارش کوتاه نمایان است گویا فرموده اید "اهل سنت در فقه سیاسی خود همواره از میان دو مقولهی امنیّت و عدالت، همواره مصلحت مردم را در استقرار امنیت و ثبات، دانسته است." و اینکه تأکید داشتید که "استقرار امنیت و ثبات بر عدالت برتری دارد" این برداشت را بر اساس کدام نص از نصوصی اهل سنت که قطعا نصوصی قرآنی و برگرفته از سنت پاک پیامبر(ص) است گرفته اید؟ و اساسا منظور شما از امنیت و عدالت چیست؟ اگر بنا به تعریف رایج این دو واژه به مسأله نگاه شود با کمال احترام باید عرض کنم که هرگز امنیت بر عدالت مقدم نبوده است و اگر چنین باشد تمام تلاش دعوتگران و حتی پیامبران زیر سؤال می رود. لطفا کمی توضیح دهید. نکته دیگر که در این چند سطر از گزارش آمده و در یک مراسم تعزیه که بنده حضور داشتم اشاره به دموکراسی کردید. برادر بزرگوار امر دموکراسی به این سادگی که شما می فرمایید نیست دموکراسی یک تفکر است نه یک ابزار برای تحقق یک تفکر. تاریخ دموکراسی به وضوح این را به ما می گوید. مهد این اصطلاح و پروسه آن را مد نظر قرار دهید. با مطالعه ی اندکی که در آیات و سنت پاک پیامبر(ص) داشته ام به وضوح نمایان است که تفکر دینی یک تفکر و ایدئولوژی الهی است و تفکر دموکراسی جایگاهی برای این ایدئولوژی قرار نمی دهد. استفاده از یک اصطلاح و لعاب دینی به آن دادن کار چندان علمی نست. برادر شما جهانگیر ولدبیگی
بدوننام
06 بهمن 1395 - 12:15درآمد و رفت سلسله های پادشاهی مختلف و در هرج و مرج پدید آمده معمولا دغدغه اصلی مردم و به تبع آن علما امنیت بوده است و این امر در فقه و آثار آنان نیز سرریز نموده است.بررسی احکام السلطانیه ها و نصیحه الملوک ها این موضوع را نشان می دهد که دغدغه اصلی نویسندگان بیش از همه برقراری امنیت بوده است و در بسیاری مواقع ترجیح بر آن بوده است که حضور امیری ظالم بهتر از وجود هرج و مرج در جامعه است و لذا روحیه سازش کاری و کنار آمدن با حکومت ها بر بسیاری از عالمان و عامیان غالب بوده است و اعتراض ها و مخالفت ها استثنا بوده است و سکوت ( و در بهترین حالت نصیحه الملوک) قاعده. از طرفی عدالت معمولا دغدغه ی اقلیت هاست که از ظلم اکثریت واهمه دارند.می بینیم که در واقعیت هم در میان گروههایی مطرح بوده که در اقلیت قرار داشته اند؛همان گونه که دغدغه امروز اهل سنت در ایران می باشد.و در این میان امنیت و عدالت لازم و ملزوم یکدیگر می شوند و هر یک دیگری را تداعی می کنند.اقلیت هرگاه در امنیت نباشد از عدالت نیز بهره ای ندارد و هرگاه درجامعه عدالت نباشد امنیتش نیز به خطر می افتد. در گذشته بحث عدالت بیش از آن که در حوزه سیاست مطرح باشد در حوزه الهیات و کلام مطرح بوده ، و بیش از آن که از عدالت با رعایا سخن در میان باشد ، سخن از عدالت خداوند می رفته است و گروهی را عدلیه می نامیده اند و گروهی در مقابل آن موضع گرفته و معتقد بوده اند که هرچه آن خسرو کند شیرین بود.این امر از حوزه ی کلام به فقه و سیاست نیز سرریز می نموده است وگرنه در حوزه ی سیاست بیشتر سخن از استیلا و سلطه در میان بوده است تا عدالت.گفتنی است که بحث عدالت امروزه در حوزه سیاست و اجتماع برآمده از تغییر در الگوهای اندیشگی و محصول تغییراتی است که از عصر روشنگری بدین سو اتفاق افتاده است.
مهمان
06 اسفند 1395 - 04:51جناب ولدبیگی برایتان متأسفم به چند جهت: یکم: در حوزه ای ورود کرده اید که هیچ گونه اطلاعات و بلکه اصلا سواد آن را ندارید و از عامی هم عوام ترید دوم: حوزه سیاست و قدرت نیازمند آوردن حدیث و .... نیست اصل بر مصلحت مردمی است چنان که ابن قیم در طرق حکمیه و اعلام الموقعین و... آورده اند سوم: تصور می کنم همان قدر که می دانید نیمرو چیست به همان قدر هم شاید در مورد دموکراسی و تاریخ و تحولات ان بدانید چهارم آن چه جناب بهرامی بدان اشاره فرموده اند از بدیهیات و الفبای فقه سیاسی اهل سنت است لطفا به کتب و منابع آنها مراجعه کنید البته اگر از احادیث قدسی و شرح و خلاصه و اربعین آن فرصت کردید پنجم: کارشناسان فقه سیاسی اهل سنت را طرفدار گفتمان امنیت و گفتمان شیعه را طرفدار گفتمام عدالت خوانده اند به چند دلیل اول اینکه واقع گرایی فقه سنی بیشتر است و فقه شیعه در مساله قدرت و حکومت آرمانی و ایده ال و عدالت مطلوب آن مفهومی انتزاعی است دوم اینکه گفته میشود گفتمان امنیت نه یعنی اینکه اعتنایی به عدالت نداشته بلکه چربش امنیت بر عدالت بدر فقه سنی برجسته است به آثار ماوردی و ابن فراء و .... مراجعه کنید توصیه آخر لطفا جز در حوزه ی احادیث قدسی که حوزهی شماست اظهار نظر نفرمایید. مدیر محترم سایت لطفا سانسور نکیند باشد که به دست و رویت جناب دکتر ولدبیگی برسد
تیموری
13 بهمن 1395 - 06:42عرض سلام و ارادت دارم خدمت استاد بهرامی نیا. من یکی از خواندگان پروپاقرص مطالب ایشان هستم. در خصوص این مطلب این دوست خواستم جویا شوم که اموزه های دینی بند این بوده که عدالت و امنیت لازم و ملزوم یکدیگر بوده اند. چون جایی که عدالت نباشد به هیچ وجه امنیتی روانی حاکم نمی شود مگر به زور . که قطعا اینگونه امنیت هم از نگاه همه مردود می باشد. ایشان در خصوص این مطلب باید قطعا منبعی از کتاب خدا و سنت پیامبر یا خلفای راستین ارائه می نمودند. چون این یک نظریه سیاسی دینی ست و باید همانند سایر نظریات نشات گرفته از کتاب و سنت باشد. شایان ذکرهست امنیت فاقد عدالت نیز عامل سرشکستگی و کینه در میان توده و عامه مردم می گردد چنانچه در عراق همین جو حاکم بود که در زمان صدام حسین امنیت بود اما چیزی به نام عدالت نبود. چنانچه مصاحبه زیر گویای این مطلب هست http://www.entekhab.ir/fa/news/101265/
بدوننام
13 بهمن 1395 - 06:06دغدعه عدالت و امنیت در سخنان مولانا عبدالحمید http://www.dinonline.com/doc/note/fa/7139/ پس از عرایض بنده، جناب مولوی عبدالحمید مطالب ارزشمندی را یادآور شدند که فهرستوار به آنها اشاره میکنم: ۱. تأثیر بسیار مثبت این رفتوآمدها و نشستوبرخاستها در تحقق تقریب عملی و واقعی؛ ۲. همه کشورها و دولتهای مختلف اهداف و برنامههای خود را در قالب اتحادیهها و پیمانهای مشترک پیش میبرند. چرا ما با هم متحد نباشیم؛ ۳. وحدت بیش از آنکه نیازمند همایشها و مناسبتهایی چون هفته وحدت باشد نیازمند ارادهای جدی است. در همایش وحدت در سال جاری پیشنماز شیعه قندهار و عالم شیعی دیگری از پاکستان تصریح کردند که ما در کشورهای خودمان هیچ مشکلی میان اهل سنت و شیعه نداریم و همه اتفاقات نامطلوب به دخالت دست سیاست و قدرت برمیگردد. فتنه انگیزان فقط شیعه را هدف نمیگیرند، بلکه خود اهل سنت و گاه کیان کشور را هم مورد تهدید و تخریب قرار میدهند؛ ۴. کیان کشور و حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران برای ما از هر چیز دیگری مهمتر است. بارها ما را تحت فشار قرار دادهاند تا تقابلی پیدا کنیم و ما هرگز زیر بار نرفتهایم. سیاست ما در اینجا اعتدال است. به طلابمان همواره هشدار میدهیم که از هر نوع افراطی بپرهیزند؛ ۵. در همایشی در عربستان گفتم که وقتی قرآن کریم از وحدت کلمه با اهل کتاب صحبت میکند، چرا ما مسلمانان با هم وحدت نداشته باشیم. وقتی همه در تعالیم اصلی یکی هستیم و زمانی که شیعیان هم در موسم حج برای انجام این مناسک در کنار ما هستند، چرا آنها را به حاشیه برانیم. در آن نشست، فتوای تازه انتشار یافته مقام معظم رهبری در حرمت و محکومیت اهانت به زوجات پیامبر اکرم خیلی کارآمد و مؤثر واقع شد؛ ۶. مهم آن است که هیچ اکثریتی نخواهد اقلیت و هر مجموعه و جریان دیگری را به حاشیه براند. همه باید از حقوق قانونی و شهروندیشان برخوردار باشند. نباید در استخدام و در دیگر فرصتها مذهب فرد را جویا شوند و ملاک قرار دهند؛ ۷. برخی با ما وارد بحث شدند و با استناد به آیاتی از قرآن از جهاد در دارالاسلام دفاع کردند. به آنها گفتم شما نمیتوانید بیتوجه به سیره پیامبر اعظم، قرآن را معنا کنید. زمانی که ایشان با یهود و مشرکان پیمان مودت بست، چرا مسلمانان با یکدیگر در آشتی نباشند. مگر قرآن نمیگوید که حتی مشرکان اگر از شما کناره گرفتند، و از در مصالحه برآمدند و نه در کنار شما جنگیدند و نه به دشمنان شما پیوستند، شما حق ندارید با آنها بجنگید. خدا اگر بخواهد میتواند آنها را بر شما مسلط کند. ما معتقدیم که هر مطالبهای که داریم را باید از طریق قانون و گفتوگو پیش ببریم. در سالهای اخیر، پیشرفتهای خیلی خوبی به دست آوردهایم. 8. ناامنی خط قرمز ماست. امنیتی که ما در قیاس با کشورهای دوروبرمان داریم خیلی باارزش است. مگر در منطقه ما کسی با این ناامنیها و منازعات به چیزی رسیده است که ما را به ناامنی و درگیری علاقهمند کند. در این امنیت، هم حاکمیت نقش دارد، هم مردم. ما همواره بر این مسئله پافشاری کردهایم و به فتنه انگیزان مجال ندادهایم.
بدوننام
12 بهمن 1395 - 06:11با سلام گاهی مطلب اهمیتش و پیامش خیلی وسیعتر از آن است که در یک بعد خلاصه شود ،عدالت و امنیت گاهی یک سرچشمه دارند وقتی امنیت بیان نظر نباشد عدالت نیست ،وقتی امنیت اقتصادی نباشد عدالت اجرا نمی شود وقتی در تولید دارو،غذا ،لباس و... امنیت کامل رعایت نشود عدالت دچار مشکل میشود و وقتی عدالت در دیدگاه اجتماعی رعایت نشود امنیت روانی جامعه خدشهدار شده و ...پس نباید برای بیان منظور خود به واژها ظلم کرد یا آنها را کوچک کرد که خداوند میفرماید (اعدلوا هو اقرب لتقوی ) وبا بازکردن موضوع طبق بیان برادرمان کاک جهانگیر ساده کردن موضوع خطاست
صائب
18 اسفند 1395 - 03:59با سلام و احترام به نظر می رسد که در ارتباط با اولویت بندی بین امنیت و عدالت اشاره بسیار معنا داری در این آیه قرآن کریم وجود دارد: ... الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف. ظاهر و سیاق این آیه چنان است که برپا داشتن عدالت ( در اینجا به طور مشخص عدالت اقتصادی) بر ایجاد امنیت پیشی گرفته است. مضافا اینکه اولویت دادن صرف به امنیت (به هر قیمتی) امکان تبدیل شدن نظام سیاسی جامعه به حاکمیت استبداد و دیکتاتوری را بالقوه در درون خود دارد و این چیزی است که هم عقلا قابل تصور است و هم نمونه های تاریخی آن الی ماشاالله است. اگر هم این گفتمان غالب در فقه سیاسی اهل بوده و یا می باشد ( آنگونه که جناب آقای بهرامی نیا اشاره کردند) در این صورت تجربه تاریخی و واقعیت های جامعه بشری به ما می گوید و می آموزد که باید در این گفتمان و اولویت بندی تجدید نطر کرد. با سپاس و احترام مجدد صائب